!! انسان از مرگ تا برزخ !!

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟؟؟

!! انسان از مرگ تا برزخ !!

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود؟؟؟

بخش اول : درباره مرگ !!! (مرگ از اسرار است )

 
 
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
 
 

کتابى که هم اکنون در مقابل روى شماست بخش دوم از دوران و تحولات مسیر انسان به سوى

مقصد است .


این بخش درباره دوره اى بحث مى کند که ابتدایش مرگ و انتهایش دمیده شدن در صور و به پایان

رسیدن عالم دنیاست . همان روزى که خورشید و ماه ، ستارگان و کهکشان ها، زمین و آسمان ،

 کوه و دریا، جن و انس و فرشتگان همه باید نداى حق را ((لبیک )) گویند و به سوى او بشتابند.


این دوره ، به خلاف دوره هاى قبل و بعد تاریک ترین ، مبهم ترین ، مخفى ترین ، پرحادثه ترین ،

حساس ترین ، وحشتناک ترین ، خطرناک ترین و طولانى ترین دوران هاى سرگذشت انسان از مبداء

 تا معاد است .


تا حال کسى نتوانسته است به روشنى بداند که آن جا، چه خبر است و چه واقع مى شود؟ تنها

چیزى که انسان درباره برزخ و قیامت مى داند خبرهایى است که قرآن و روایات در اختیار او گذاشته

است . آگاهى کامل از این خبرها هم هنگامى حاصل مى شود که انسان خود، به برزخ منتقل

شود و حقیقت را از نزدیک لمس کند و بفهمد. هر کس براى این دوره دیدگاهى دارد که ما به چهار

نظریه از آنها اشاره مى کنیم .


1 - عده اى دیدگاهشان آن است که این دوره ، رفتن به بیابان عدم و نابودى و پایان یافتن کار است

 و همه چیز به آن جا ختم مى شود.


آنان مى گویند:

 در این دوره ، انسان رهسپار عدم مى گردد و به سوى نیستى مطلق پیش مى رود و پرونده او

براى همیشه بسته مى شود.


2 - دیدگاه عده اى دیگر چنین است : این دوره ، دوره بازداشت و زندانى شدن و آمادگى پیدا کردن

 براى قیامت و داخل شدن در بهشت یا جهنم است .


3 - دیدگاه جمعى آن است که این دوره ، جستن از زندان و رها شدن از زنجیر مادیات و فرار کردن از

 قفس تن و فارغ شدن از غم و غصه و درد و رنج است .


4 - دیدگاه چهارم : اعتقاد کسانى است که این دوره را، دوره تربیت شدن و به کمال رسیدن و

نقص هاى دینى خود را جبران کردن مى دانند و مى گویند: در عالم برزخ دین مؤ منان کامل شده و

 آنان ، تمام عیار وارد قیامت مى شوند.


این کتاب در دو بخش تنظیم شده است یکى مرگ و دیگرى برزخ .


در بخش برزخ در رابطه با سؤ ال قبر، فشار قبر، برطرف شدن عذاب قبر، عذاب برزخى مجرمان ،

نپوسیدن بدن هاى بعضى در قبر، صحبت اموات ، پاداش برزخیان و بهشت و جهنم برزخى و ده ها

مطالب جالب دیگر مى باشد.


بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
 
 
 
فصل اول : ویژگیهاى مرگ

مرگ یکى از اسرار خلقت است ، یکى از رازهاى حل نشده است که بشر هنوز نتوانسته به اصل آن پى ببرد، آگاهى از اسرار مرگ یکى از مشکلات علم به حساب مى آید، همان طور که اصل حیات و زندگى نیز از اسرار و رموز مى باشد.


بشرى که هنوز از حقیقت ((حیات ،)) که هم اکنون ، در پرتو آن به لذت بردن و برخوردار شدن از شئون زندگى مشغول است ، اطلاع درستى ندارد، طبیعى است که از حقیقت ((مرگ )) که هنوز به آن نرسیده و طعم آن را نچشیده است اطلاع صحیحى نخواهد داشت .


دنیا هنوز نتوانسته است به راز حیات و پیدایش موجود زنده پى ببرد؟ نتوانسته است بفهمد چگونه مى شود موجود زنده اى که ترکیبات بدن او (از قبیل آب ، خاک ، آهک و مواد معدنى دیگر) که به اندازه معینى است ، هنگامى که مرگش فرا مى رسد، بدون آن که از ترکیبات جسمانى او چیزى کم شود، از حرکت و جنبش باز مى ماند؟


در همین ((بدن )) که قرن ها است دانشمندان ، روى آن کار مى کنند و با وسایل و ابزار دقیق فنى به مطالعات و موشکافى هاى عمیق علمى پرداخته و در اعماق آن فرو رفته اند، با این حال به بسیارى از اسرار آن نتوانسته اند پى ببرند! رمز بسیارى از امراض و راه هاى علاج بر آنان مجهول مانده است .


شاهد روشن آن ، پى گیرى هاى مداوم دانشمندان براى تحقیقات بیشتر طبى و توسعه تاءسیسات مربوط به تشریح بدن و علم وظائف الاعضاء است .


آیا بشر با این جهل وسیعى که نسبت به ((بدن )) خود دارد چگونه مى تواند در مقام شناسایى حقیقت ((روح )) که غیر از ((بدن )) است و آفرینش آن ، آفرینش دیگر و طرز خلقت آن ، طرز مخصوصى است اظهار علم و اطلاع نماید؟ تا چه رسد به این که بخواهد درباره ((مرگ )) که یکى از آثارش جدایى ((روح )) از بدن است ، اظهار علم و اطلاع کند.


ما قسمت مهمى از عمر خود را در خواب به سر مى بریم و هنوز حقیقت آن را نفهمیده ایم ، نمى دانیم چگونه به خواب مى رویم و چگونه خواب مى بینیم . بسا در عالم خواب با صحنه هاى سرورانگیز و یا هراس ناک روبه رو مى شویم . احیانا حوادثى را که هنوز واقع نشده و در آینده واقع خواهد شد در خواب مى بینیم !؟ سپس به همانگونه که در خواب دیده ایم در بیدارى مشاهده مى نمائیم و با خود مى اندیشیم ، راستى حقیقت ((خواب )) چیست ؟ ((خواب دیدن )) یعنى چه ؟ انسان چگونه در خواب از وقایع آینده عمرش باخبر مى شود و آن چه را هنوز واقع نشده است در خواب مى بیند؟


هنگامى که از درک حقیقت خواب ناتوانیم چگونه مى توانیم از مرگى که در مدت عمر فقط یک مرتبه به سراغمان مى آید اطلاع صحیحى داشته باشیم ؟


این ها مسائل مبهم و پیچیده اى است که متفکرترین مغزها و کاوش گران علمى نیز از یافتن جواب قاطع و محکم آن ها ناتوانند.

 

مرگ مؤ منان ـــ و ـــ مرگ ظالمان

 
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
 
 
مرگ مؤ منان
 

مؤ منان و نیکوکاران ، ظالمان و بدکاران ، از همان لحظه ((مرگ )) از هم جدا مى شوند و حالات متفاوتى دارند. یا تعبیر دیگر، نتیجه هاى اعمال و عقائدشان ، از همان لحظه کم کم ظاهر و آشکار مى گردد.


موقع جان دادن مؤ منان ، فرشتگان رحمت ، با کمال مهربانى و لطف ، با اخلاق نیک و بشاشت براى قبض روح آنها و آنان را به بهشت بشارت مى دهند. قرآن در این باره چنین مى فرماید:


ععع الذین تتوفاهم الملائکة طیبین یقولون سلام علیکم ادخلوا الجنة بما کنتم تعملون (39)


((پرهیزکاران کسانى هستند که ملائکه (قبض ارواح و فرشتگان رحمت ) روحشان را مى گیرند. در حالى که (از نظر عقیده و گفتار و کردار)، پاک و پاکیزه اند. به آنها مى گویند: سلام بر شما باد. (سلامى که نشانه سلامت و امن و امان است ) به خاطر اعمال نیکى که انجام مى داده اید داخل بهشت شوید)).


در واقع ، پاداش پاکى و تقوا چیزى جز این نیست که فرشتگان الهى با سلام و درود از ایشان استقبال کنند و آنها را به بهشت دعوت نمایند، دعوتى که آمیخته با لطف و محبت و احترام باشد!

ملایک از آنها چو گیرند جان

بر آن ها گشایند اینان زبان

چو پاکیزه ماندید ز اعمال زشت

کنون پس در آیید اندر بهشت

در این جا ممکن است بهشتى که فرشتگان مى گویند داخل آن شوید، اشاره به بهشت برزخى باشد که مؤ منان ، بعد از قبض روح

شدن داخل آن مى شوند و ممکن است اشاره به بهشت قیامت باشد که بهشت برزخى درهاى آن حساب مى شود.


((مقربین و مؤ منین نیکوکار هنگامى که در آستانه مرگ قرار مى گیرند در نهایت آرامش و راحتى و شادى چشم از جهان

مى پوشند. خداوند درباره آنان مى فرماید:


فاما ان کان من المقربین فروح و ریحان و جنت نعیم و اما ان کان من اصحاب الیمین فسلام لک من اصحاب الیمین (40)


کسى که در حالت احتضار و واپسین لحظات زندگى قرار مى گیرد اگر از مقربان باشد در نهایت راحتى و آرامش و روح و ریحان است ، و در بهشت پر نعمت جاى مى گیرد.


((اما اگر از مؤ منان نیکوکار اصحاب یمین باشند، (همان مردان و زنان صالحى که نامه اعمالشان به نشانه پیروزى و قبولى به دست راستشان داده مى شود) به ایشان گفته مى شود: سلام بر تو از سوى دوستانت که از اصحاب یمین هستى .


پس مؤ منان نیکوکار هنگام ((مرگ ))، به راحتى و ناز و نعمت ، به آرامش کامل ، به رحمت و مغفرت از گناهان ، به آزادى از آتش دوزخ ، به بشارت به دخول در بهشت دست مى یابند.


با آمدن ((مرگ ))، پرده حجاب برداشته شده ، و ارتباطشان با محبوبشان نزدیک تر و روشن تر مى گردد، طبیعى است در آن حال فرح و سرورى بر روحشان غالب مى شود و در آن دم به زبان حال مى گویند:


 

حجاب چهره جان مى شود غبار تنم

خوشا دمى که از این چهره پرده برفکنم

چنین قفس نه سزاى چو من خوش الحانیست

روم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم

خرم آن روز کز این منزل ویران بروم

راحت جان طلبم و ز پى جانان بروم

خرم آن روز که پرواز کنم تا در دوست

به هواى سر کویش پرو بالى بزنم

چون بلال از ضعف شد هم چون هلال

رنگ مرگ افتاد بر روى بلال

جفت او دیدش بگفتا: و احرب

پس بلالش گفت : نه نه و اطرب

تاکنون اندر حرب بودم ز زیست

تو چه دانى مرگ چون عیش است و چیست

این همى گفت و رخش در عین گفت

نرگش و گلبرگ و لاله مى شگفت

تاب رو و چشم پر انوار او

مى گواهى داد بر گفتار او

گفت : جفتش الفراق اى خوش خصال

گفت : نه نه الوصال است الوصال

گفت : جفت امشب غریبى مى روى

از تبار و خویش غایب مى شوى

گفت : نه نه بلکه امشب جان من

مى رسد خوش از غریبى در وطن

گفت : اى جان و دل و احسرتاه

گفت : نه نه جان من ، وادولتا

گفت : آن رویت کجا بینیم ما

گفت : اندر خلقه خاص خدا(41)



مرگ ظالمان

 

 

گفته شد: مؤ منان و ظالمان ، از همان لحظه ((مرگ )) از هم جدا مى شوند، نتایج اعمال و عقائدشان ، از همان لحظه ظاهر و آشکار مى گردد.


ظالمان و بدکاران ، به خلاف مؤ منان که به آن ها گفته مى شود داخل بهشت شوید، به آنان هم گفته مى شود، شما داخل جهنم شوید و جاودانه در آن بمانید قرآن درباره آنان چنین مى فرماید:


ععع الذین تتوفاهم الملائکه ظالمین انفسهم فالقوا السلم ما کنا نعمل من سوء بلى ! الله علیم بما کنتم تعملون

 (42)


((ظالمان بدکار و کافران کسانى هستند که فرشتگان (قابض ارواح ) هنگام مرگ روحشان را مى گیرند، در حالى که آن ها به خود ظلم و ستم کرده اند، در این هنگام تسلیم مى شوند و اظهار ایمان مى کنند(ایمانى که فرعون حین غرق شدن به وحدانیت خدا آورد) و مى گویند(خدایا ما در دنیا) کار بدى انجام نمى دادیم . گفته مى شود (چنین است ) بلکه خداوند دانا است به آن چه انجام مى دادید.))

 سپس به آن ها گفته مى شود:


فادخلوا ابواب جهنم خالدین فیها فلبئس مثوى المتکبرین (43)
(حال که دروغ مى گویید و با این همه گناه و جنایت ، منکر گناهان خود مى شوید) ((از درهاى جهنم داخل آن شوید و جاودانه در آن بمانید آنجا چه جاى بدى براى متکبران و ظالمان است .))


آرى ، وقتى که خود را در آستانه مرگ مى بینند و پرده هاى غرور و غفلت از مقابل چشمانشان کنار مى رود، فورا تسلیم مى شوند و مى گویند: ما کار بدى انجام نمى دادیم ! آن ها هر گونه کار بد و زشت را که در دنیا انجام مى دادند انکار مى کنند آنان دروغ مى گویند به خاطر این که دروغ بر اثر تکرار، صفت ذاتى آنها شده است یا مى خواهند بگویند، ما مى دانیم این اعمال را انجام داده ایم ولى اشتباه کرده ایم و سوء نیتى نداشته ایم ؟

 

 


بگویند آن مردم بد سرشت

که هرگز نکردیم اعمال زشت

ملایک برآرند آن گه ندا

که دوزخ شما راست اکنون سرا

ز هر در، در آیید اکنون در آن

معذب بمانید در آن مکان

که دوزخ بود جاى مستکبرین

بگردند در بد مکانى قرین

در آیه دیگر در همین باره مى فرماید:


فکیف اذا توفتهم الملائکه یضربون وجوههم و ادبارهم
(44)
(منافقان و ظالمان بعد از آن که حق براى آن ها ثابت شد و باز مخالفت کردند درباره ایشان گفته مى شود: ((حال آن ها ((مرگ )) چگونه خواهد بود هنگامى که فرشتگان مرگ روحشان را قبض مى کنند در حالى که بر صورت و پشت آن ها مى زنند.))


آرى ، این فرشتگان ، ماءمورند که در آستانه مرگ ، مجازات و جزاى آن ها را شروع کنند تا طعم تلخ کفر و نفاق و لجاجت و عناد خود را بچشند.


لذا هنگام ((مرگ )) به صورت آن ها مى کوبند، براى این که رو به سوى دشمنان خدا رفته اند، بر پشت آنها مى زنند به خاطر این که به آیات الهى و پیامبرش پشت کرده اند.


این کیفر و عذاب ها به خاطر آن است که ایشان از آن چه خداوند را به خشم مى آورد پیروى مى کردند. به همین جهت فرشتگان الهى با سیلى و مشت بر صورت و پشتشان مى زنند و به این وسیله از آن ها استقبال مى نمایند.


 

در این گه که خود از دو رویان پست

ملائک ستانند جان را به دست

به پشت و بر و روى آنان زنند

بسى تازیانه ز قهر و گزند