|
آنچه از آیات و روایات استفاده مى شود آن است که روح و جان هر انسانى با بدنش آمیخته شده است مانند آمیخته شدن آتش با ذغال و گلاب با برگ گل ، در ماهیت و حقیقت روح هرگز تغییر و نابودى پدید نمى آید، آن چه از وجود انسان تغییر مى یابد و مى میرد جسم خاکى او است .
همان طورى که انسان در طول مدت زندگى خود لباس هاى گوناگونى مى پوشد همچنین از آن لحظه که انسان به نشو و نما شروع مى کند در اثر حرکت جوهرى ، شکل هاى مختلفى در او پدید مى آید. یک وقت به شکل نطفه و پس از مدتى به شکل علقه (خون بسته ) پس از مدتى به صورت مضغه (پاره گوشت ) و هم چنین به شکل هاى گوناگونى در آمده تا در آخر به صورت طفل ، از شکم مادر بیرون مى آید.
قیافه طفولیت او به جوانى و جوانى به پیرى مبدل مى شود و با رسیدن مرگ ، زندگى دنیایى او به زندگى برزخى و آخرتى مبدل مى گردد. همه این حالات بر جسم انسان عارض مى شود حالت و شکل قبلى مى میرد و از بین مى رود اما شخصیت و هویت اصلى او محفوظ مى ماند. لذا به یک نفر انسان شصت ساله ، با این که قیافه او کاملا با قیافه چهل سال پیش تفاوت کرده است مى گویند این همان شخص چهل سال پیش است .
زندگى دنیایى را از او مى گیرد، همان طورى که پیرى حالت جوانى را از انسان مى گیرد و به حالت پیرى مبدل مى سازد، مرگ هم انسان را به عالم برزخ و آخرت وارد مى کند، جسم به جوهره اصلى خود که خاک است بر مى گردد. روح انسان هم مانند جدا شدن آتش از ذغال ، از بدن جدا مى شود و در یک قالب مجرد از ماده ، (مانند موجودهایى که در تلویزیون ظاهر مى گردد) زندگى برزخى خود را آغاز مى کند، همان طورى که طفل پس از طى کردن دوران شکم مادر، دوران زندگى دنیوى را آغاز مى کند.
شما، براى نابود شدن خلق نشده ، بلکه براى باقى ماندن به وجود آمده اید و جز این نیست که شما از سرایى به سراى دیگر منتقل مى شوید! حقیقتا (نفس و روح ) شما در زمین ، غریب و در بدن ها زندانى است (زیرا از جنس عالم ماده نیست ).
پیامبران خدا نمى میرند، بلکه از سرایى به سراى دیگر منتقل مى شوند.
مرگشان در خواب مى بینند و با آنها گفت و گو مى کنند. حتى بعضى اوقات از راهنمایى هاى آنها استفاده مى نمایند؛ زیرا آنها زنده اند و در عالمى که ویژگیهاى آن را نمى دانیم زندگى مى کنند و از عالم دنیا اطلاع دارند و ارتباطشان به کلى از آن قطع نشده است .
حکم شرعى آن عمل ، این طور که نقل مى کنند: صاحبان این فن ، روح هر مرده اى را که بخواهند حاضر کرده و با آن سئوال و جواب مى کنند؟! (اگر چه احضار ارواح هنوز به عنوان مسئله عملى ثابت نشده و اگر در آینده ثابت شود براى تحکیم عقاید مذهبى دلیل استوار و قاطعى خواهد بود.)
|
|
بعضى از آن که دوران عمر انسان به پایان رسید و روح از بدن جدا شد، عالم برزخ شروع مى شود. روح داخل بدن مثال و برزخى مى شود و به فعالیت خود ادامه مى دهد بدن مثالى از لحاظ شکل و قیافه مانند بدن خاکى است . فرق آن با بدن خاکى این است که بدن مثالى جسم و ماده نیست ، سنگینى ندارد، لطیف تر از هوا است چیزى مانع آن نخواهد شد، هر نقطه اى که قرار بگیرد همه چیز و همه جا را مى بیند، این طرف و آن طرف دیوار و راه دور و نزدیک برایش تفاوتى ندارد به یک چشم بر هم زدن همه جهان را سیر مى کند و در آسمان ها پرواز مى نماید.
بدن مثالى (و برزخى ) را اگر ببینید مى گویید، این همان بدن دنیایى است .
اگر چه آن بدن ده ها سال گذشته در خاک پوسیده شده است . اما در قالبى سالم به خواب شما مى آید و مطالب واقعیت داراى را براى شما مى گوید که : بعد از بررسى معلوم مى شود همه ، مو به مو درست و واقعیت داشته است .
که بدون کم و زیاد بعدا واقع مى شود.
همین بدنى است که در بیدارى با هم گفت و گو مى کنیم و رفت آمد داریم .
مسافرت مى کنیم ، به آسمان مى رویم ، جاهایى را که نرفته و ندیده ایم مى رویم و مى بینیم .
ولى در حالت خواب به کلى قطع علاقه نمى کند، هنوز علاقه جزیى به بدن دارد. و در هنگام مرگ روح علاقه خود را بسیار کم مى کند به طورى که فقط از دور آن را مشاهده مى نماید زیرا قصد ندارد تا روز قیامت به بدن برگردد. اما در قیامت بعد از آن که ذرات انسان به هم متصل شد و از قبر بیرون آمد باز روح ، قالب مثالى را رها کرده و به همین بدن خاکى برمى گردد. بدن باید با آلتى که در دنیا داشته و با آن اعمال خیر و شر را انجام مى داده وارد شود؛ چرا که هر مجرمى را با آلت جرم به دادگاه مى برند و محاکمه مى نمایند.
انواع شادى ها و غمها، لذت ها و شکنجه ها را، در عالم خواب داریم همان گونه که در بیدارى داریم ، در عالم خواب روح خوشحالى مى کند جسم و بدن هم لذت مى برد روح ناراحت و خسته مى شود از کوه پرت مى شود در بدن هم اثر مى گذارد و آن را خسته و ناراحت مى کند.
مؤ منانى که از دنیا رحلت مى کنند، در عالم برزخ به صورت هاى برزخى که شبیه صورت انسان است مثل و مصور مى شوند نه به صورت هاى دیگر.
من در خدمت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام بودم که فرمود:
(سنگدان و چینه دان ) مرغان سبز رنگ قرار مى گیرند.
مؤ من در نزد خدا گرامى تر از آن است که روح او را در ((سنگدان )) مرغى قرار دهد، لکن چون وقت ارتحال مؤ من مى رسد رسول خدا صلى الله علیه و آله و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام به نزد او مى آیند، در حالى که با آنها ملائکه مقرب پروردگار هم هستند.
صلى الله علیه و آله و ولایت اهل بیت علیه السلام گویا کند آنها به نفع او شهادت مى دهند و فرشتگان مقرب هم با شهادت آنها شهادت خواهند یافت .
خداوند پیامبر خود را از ضمیر و قلب او آگاه مى کند پس رسول خدا بر ایمانش گواهى مى دهد بر اساس شهادت پیامبر صلى الله علیه و آله على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام و فرشتگانى هم که حضور دارند نیز گواهى خواهند داد.
آنها را در بهشت مى برد. و در صورتى مانند صورت آنها قرار مى دهد به طورى که در بهشت مى خورند و مى آشامند، چون روح شخصى که تازه از این دنیا رفته بر آنها وارد مى شود، ایشان را به همان صورت هایى که در دنیا داشتند مى شناسند. ابوبصیر نیز از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده : ارواح مؤ منان در بهشت کنار درختى به صورت اجساد بشر قرار دارند و بدین صورت ها شناخته مى شوند، یکدیگر را مى شناسند و با هم گفت و گو مى کنند.
مى گویند: فعلا او را پرسش واگذارید؛ چرا که از مقام هولناک و ترس عظیمى رهایى یافته است .
فلان کس چه کرد؟ و فلان کس کجا است ؟ اگر در پاسخ بگوید: او زنده بود، ارواح امید خیر و رحمت و سعادت را درباره او دارند. اگر بگوید: مرده است ارواح مى گویند: واى به حال او به پستى گرایید و سقوط کرد.
چون در میان آنها نیامده معلوم مى شود که به جهنم رفته است
|